1 ای کشیده می از قرابهٔ صبح خفته بر مخمل دوخوابهٔ صبح
2 در هوای تو چاکها دارد جامهٔ شیر در قرابهٔ صبح
3 چین زلف تو حلقهای در شام بیت ابروی تو کتابهٔ صبح
4 از امیدی که شب به وصلم بود دست شستم به آفتابهٔ صبح
5 مژه را تیشه کن که پنهان است گنج خورشید در خرابهٔ صبح
6 ریخت ساقی چو می به جام سلیم شام را کرد بر مثابهٔ صبح