- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که در عاشقکشی هر لحظه صد خون میکنی آه! اگر عاشق نماند بعد ازین چون میکنی؟
2 گرچه دایم بر اسیران جور میکردی ولی پیش ازین هرگز نکردی آنچه اکنون میکنی
3 وعده فرمودی که: سویت بگذرم، تا خیر چیست؟ کار خیرست این، چرا نیت دگرگون میکنی؟
4 مینمایی عارض چون آفتاب از روی مهر مهر دیگر بر سر مهر من افزون میکنی
5 ای فسونگر، زان پری افسانه خوانی بر سرم عاشق دیوانه را تا چند افسون میکنی؟