ای به خورشید سیاهی زده از سلیم تهرانی غزل 466

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

ای به خورشید سیاهی زده از روی سفید

1 ای به خورشید سیاهی زده از روی سفید ماه نو را ز رهت گرد بر ابروی سفید

2 سنبلی تاب به شاخ گل نسرین زده است: خم گیسوی تو پیچیده به بازوی سفید

3 نشود هیچ در آیینه ی روشن پنهان دل چون سنگ تو پیداست ز پهلوی سفید

4 غیر من کز کمر نازک او بی تابم نشنیدم که برد دل ز کسی موی سفید!

5 چه غم از تیرگی بخت، وفا گر داری خوش بود خال سیه بر طرف روی سفید

6 عقل و هوش از من بیدل رخ او برد سلیم از کدامین چمن است این گل خوشبوی سفید؟

عکس نوشته
کامنت
comment