- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به خورشید سیاهی زده از روی سفید ماه نو را ز رهت گرد بر ابروی سفید
2 سنبلی تاب به شاخ گل نسرین زده است: خم گیسوی تو پیچیده به بازوی سفید
3 نشود هیچ در آیینه ی روشن پنهان دل چون سنگ تو پیداست ز پهلوی سفید
4 غیر من کز کمر نازک او بی تابم نشنیدم که برد دل ز کسی موی سفید!
5 چه غم از تیرگی بخت، وفا گر داری خوش بود خال سیه بر طرف روی سفید
6 عقل و هوش از من بیدل رخ او برد سلیم از کدامین چمن است این گل خوشبوی سفید؟