- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو و بدمستی و رندی و میْآشامیها من و خون خوردن و رسوایی و ناکامیها
2 صبح نوروز خرام است، مبارک باشد بر تنت جامهٔ چسپان خوشاندامیها
3 نشئهای نیست به غربت می رسوایی را به وطن میبردم خواهش بدنامیها
4 پختهٔ عشق کجا، شکوهٔ بیداد کجا؟ دل کم حوصله باشد ثمر خامیها
5 باده مینوش که تا هست جهان، خواهد بود رنگ بر چهرهٔ گل از قدحآشامیها