ای به قد چون سرو نازی از جهان ملک خاتون غزل 1192

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای به قد چون سرو نازی صد هزاران آفرین

1 ای به قد چون سرو نازی صد هزاران آفرین در سرابستان جان سروی نروید این چنین

2 با وجود آنکه بر ما نیستت میلی چنان در سر کار تو کردم ای صنم دنیا و دین

3 من ز عشقت هیچ می دانی چه دارم در جهان دیده ی پر خون ز هجران و دلی دارم حزین

4 ای سهی سرو گل اندامم به نام ایزد ز ما دل ربودن نیک می دانی هزاران آفرین

5 گه گهی از روی لطفم گر نوازی می شود ای مسلمانان طمع از وی ندارم بیش ازین

6 چون ز عشقت بر لب آمد جان شیرینم ز غم بیش ازین بر ما مکن جور و ستم ای نازنین

7 زاریم از حد گذشتست و ز حال زار من گوییا دارد فراغت آن نگار مه جبین

8 گر چه طوبی بگذری در باغ جان ما روان خاک پایت را بساید ارغوان و یاسمین

9 گر نقاب از چهره چون ماه بگشایی یقین خیره گردد در جمالت دیده های حور عین

10 آتش اندر ما زدی و آب چشم از حد گذشت هم حذر باید ز آب چشم و آه آتشین

11 من تو را بگزیده ام از جمله خوبان جهان بر من مسکین چرا یاری دگر کردی گزین

عکس نوشته
کامنت
comment