جامی

جامی

جامی
جامی

پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست از جامی غزل 29

غزل 29 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست

1 پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست دست بسیار است جان من بلی بالای دست

2 میل طوبی کرد زاهد گرچه بالای تو دید آری آری مایل پستیست همتهای پست

3 مستی از میخانه می زد دست و می گفت این سرود بت پرست از بت پرست و خودپرست از خود نرست

4 درشب هجران هجوم آورد بر من تاب تب دل طپید از بیم و تن لرزید لیکن نبض جست

5 بود سینه منزل دل نیز لیکن تیر تو چون رسید از ره گذشت از سینه و در دل نشست

6 پارسا مسکین زبیم دین خود از زلف تو می هراسد همچو مرغ از دام و چون ماهی ز شست

7 وصف تو جامی رقم می زد نمودی خط سبز خامه را بشکست از شرم و ورق را برشکست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست

شاعر شعر پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست چه کسی است ؟

شاعر شعر پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست جامی می باشد.

شعر پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست چیست ؟

قالب شعر پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست غزل است

مضمون اصلی شعر پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.