- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جهانبشخ جوانبختی که اهل فضا را جز جنابت در جهان امروز استظهار نیست
2 نو عروس تازه روی فتح را در روز عرض جز به خون دشمنت گلگونه رخسار نیست
3 با عیار جوهر رای جهان آرای تو آفتاب زر فشان را گرمی بازار نیست
4 کیست آنکو با تو پا بیرون نهاد از دایره کو به کار خویشتن سرگردان تر از پرگار نیست
5 خود کدامین ذره است از خاک درگاهت که آن توتیای دیده بخت او لوالابصار نیست
6 در چنین ملکی که هر کس را که بینی غلهاش گو ز صد گر نیست افزون، کم ز صد خروار نیست
7 در عراق امروز دشتی نیست کان از بهر کشت چون سرای خصم ناهموار تو هموار نیست
8 کار، کار کارهای گندم است امروز و جو لاجرم یک جو ندارد هر که گندم کار نیست
9 من ز بی کشتی چو کشتیام که بر خشک اوفتد کم جوی در دست و یک من گندم اندر بار نیست
10 از پی زرعم فلانی چند در کارست و کیست در عراق اکنون کسی را کش فلان در کار نیست
11 کدخداییام کنون پا بست اطفال و عیال صورت امسال من چون پار و چون پیرار نیست
12 در چنین شهری و وقتی و چنین بی برگییی سی چهل نان خواره دارد بنده را غمخوار نیست
13 ده فلان باید مقسم کردنم یا هفت و هشت گر نباشد هفت و هشت از پنج و ز شش چار نیست
14 این چه بی شرمی و ابرامست سلمان تن بزن شد غرض معلوم شه را حاجت تکرار نیست
15 غله بی گاو و زر خواجه زراعت میکنی کز زراعت هر که را زر نیست برخوردار نیست
16 آسمان کز سور دارد گاو تخم از سنبله زان ندارد حاصلی کش در هم و دینار نیست
17 دولت مخدوم باقی باد و باقی بنده را جز دعای دولتش مقصود ازین اشعار نیست