جامی

جامی

جامی
جامی

تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان از جامی غزل 243

غزل 243 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان

1 تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان بر حال پیر مرحمتی می کن ای جوان

2 بر دامنت چه عار نشیند گر اوفتد برخاک خشک سایه ات ای تازه ارغوان

3 کس جز تو شهریار نشاید اگر بفرض شهری کنند خاصه بنا بهر نیکوان

4 کردی وداع و بار سفربستی و شدند همراه تو هزار دل و جان چو کاروان

5 بهر خدا که باز نگر وز سرشک ما بین سیلهای خون ز پی کاروان روان

6 تو می روی به مرکب رهوار و من ز اشک صد پیک قطره زن ز پیت می کنم روان

7 جامی مگو که پای به دامان صبرکش خود گو کزان جمال صبوری کجا توان

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان

شاعر شعر تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان چه کسی است ؟

شاعر شعر تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان جامی می باشد.

شعر تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان چیست ؟

قالب شعر تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان غزل است

مضمون اصلی شعر تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.