-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو طفل خردسالی و ما پیر سالخورد با ما ببین که عشق تو پیرانه سر چه کرد
2 چشم سیاه سرخ چه سازی به خون من موی سفید من نگر ای جان و روی زرد
3 بگشای بند زلف که افتاد صد گره بر رشته امید من از چرخ تیزگرد
4 نقشی نکوتر از خط زنگاریت نبست کلک قضا که زد رقم این لوح لاژورد
5 چندین چه سود گرمی واعظ چو مستمع افسرد از شنیدن این نکته های سرد
6 تعویذ عمر زلف چو طومار تو بس است گو نامه سعادت من بخت درنورد
7 زلف تو دید جامی و دستی بر آن نیافت عمر دراز یافت ولی هیچ برنخورد