فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه از فروغی بسطامی غزل 435

غزل 435 ام از 549 غزلیات

ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو

1 ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو خون همه در عهدهٔ چشم سیه تو

2 هر جا که خرامان گذری با سپه ناز شاهان همه گردند اسیر سپه تو

3 ملک دل صاحب نظران زیر و زبر شد زان فتنه که خفته‌ست به زیر کله تو

4 یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند بی خود فکند یوسف خود را به چه تو

5 خورشید فروزنده شبی پرده‌نشین شد کآمد به در از پرده مه چارده تو

6 زلف و رخت از بهر همین دل کش و زیباست تا فرخ و میمون گذرد سال و مه تو

7 من چاره چشم تو خود هیچ ندانم الا که علاجش کنم از خاک ره تو

8 گر خون مرا چشم تو بی جرم بریزد بینم گنه خویش و نبینم گنه تو

9 ترسم که پس از کوشش بسیار فروغی رحمی به گدایان نکند پادشه تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو

شاعر شعر ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو چه کسی است ؟

شاعر شعر ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو فروغی بسطامی می باشد.

شعر ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو چیست ؟

قالب شعر ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو غزل است

مضمون اصلی شعر ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر