-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ای باز از روی کرم بنما جبین تازه ای
2 جلوهٔ معشوق چون هر دم به رنگی دیگر است می توان هر روز پیدا کرد دین تازه ای
3 کس نمی داند جهان را چیست از تبدیل وقت هر زمان این دست دارد آستین تازه ای
4 می کند احیا به رنگی خاندان کفر را هر نفس می افکند بر زلف، چین تازه ای
5 روبرو با خلق گشتن طرفه کار مشکلی است باید ای آیینه روی آهنین تازه ای
6 دلنشین یاری خدا از عیب بنماید مگر در مکان کهنه می خواهم مکین تازه ای
7 فکرها کردم سعیدا در سخن تا یافتم از برای گلشن معنی زمین تازه ای