تو را لبیست نگارا از جهان ملک خاتون غزل 1239

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده

1 تو را لبیست نگارا چو غنچه پرخنده مرا سریست چو نرگس به پیش افکنده

2 نقاب از رخ خود برگشا که تا خورشید شود ز تاب رخ روشن تو شرمنده

3 تنت ز درد مصون باد و دل ز غم آزاد که نیست ذات شریفت به این دو ارزنده

4 منت ز جان شده‌ام بنده و خداوندان نظر ز روی عنایت کنند بر بنده

5 هر آنکه روی تو را صبح و شام می‌بیند یقین شدم که ورا دولتیست پاینده

6 نظر به جانب ما کن ز روی لطف دمی که سال و ماه و شب و روز تست فرخنده

7 چو همدمم دم عیسی‌دم است گو یکدم بدم که تا دو جهان گردد از دمش زنده

عکس نوشته
کامنت
comment