- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای عارض چون روزت روزم به شب آورده وی غمزه جانسوزت جانم به لب آورده
2 جزعت به جگر خواری دل برده به صد زاری لعلت به شکر باری شکلی عجب آورده
3 مهر تب صد غمگین داده ز لب شیرین وز بهر من مسکین زان مهر تب آورده
4 دریاب که هم روزی بودم ز سر سوزی با چون تو جگر دوزی روزی به شب آورده
5 هم سروی و هم بلبل هم سوسنی و هم گل ای بر سمن از سنبل شور و شغب آورده
6 شد حال مجیر از غم بر دف زده در عالم تو از غم او هر دم چون می طرب آورده