1 ای دوست چراغ چشم بیدار تویی معشوق تویی، عاشق دیدار تویی
2 آشوب جهان، فتنهٔ بازار تویی خود یوسف مصریّ و خریدار تویی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 کشور هند که بادا بری از خوف و خلل آفتابیش فرازندهٔ قدر است و محل
2 کز شرف سایهٔ آن باج نهد برخورشید شرف از پایهٔ او وام کند اوج زحل
1 تا دیده ز دل، نیم قدم ره به میان است از پرده برآ، چشم جهانی نگران است
2 محروم مهل دیدهٔ امّید جهان را ای آنکه حریمت دل روشن گهران است
1 نوشیده چمن دردی جام طربش را با دامن گل پاک نموده ست، لبش را
2 خوش کرده ام ای دیده به پیوند دل خویش از سلسله ها، طرّه ٔ عالی نسبش را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **