-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلف تو سراسر شکن و تاب نماید لعل تو لبالب شکر ناب نماید
2 چشم تو محالست که بر حال من افتد بختم مگر این واقعه در خواب نماید
3 طراری آن طره ز رخسار تو پیداست هر جا که رود دزد به مهتاب نماید
4 در شیشه صافی بنگر باده رنگین چون عکس گل و لاله که در آب نماید
5 شبها که بغلتد بسر کوی تو شاهی خار و خسکش بستر سنجاب نماید