جامی

جامی

جامی
جامی

دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی از جامی غزل 491

غزل 491 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی

1 دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی به خون خسته دلان کرده اند دست یکی

2 کرشمه های تو شد رهنمون عشوه گران که رخ گشاد یکی و نقاب بست یکی

3 ز قید عشق تو بیم است مرغ وماهی را که هست دام یکی زان دو زلف و شست یکی

4 حدیث محنت و راحت مگوی با عاشق که هست مرغ هوا را بلند و پست یکی

5 هزار مدعی زهد و تقوی آمد لیک سلامت از شکن زلف تو نجست یکی

6 همیشه مست بود شوخ و فتنه جوی ولی چو چشم تو نبود از هزار مست یکی

7 مکن به مصطبه عشق عیب کس جامی که پارسا بود اینجا و می پرست یکی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی

شاعر شعر دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی چه کسی است ؟

شاعر شعر دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی جامی می باشد.

شعر دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی چیست ؟

قالب شعر دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی غزل است

مضمون اصلی شعر دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر