ای دو چشمت مایه درمان از جهان ملک خاتون غزل 1180

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای دو چشمت مایه درمان من

1 ای دو چشمت مایه درمان من تا به کی باشد بلا بر جان من

2 از غم عشقت بگو ای سنگدل چند باشد در غمت افغان من

3 جز لب لعل تو ای آب حیات هیچ نبود در جهان درمان من

4 این دل سرگشته بیچاره ام چون کنم چون نیست در فرمان من

5 دل به جان آمد ز هجران چون کنم نیست رحمی بر منش جانان من

6 در سر کار غمش ......... ........... سر و سامان من

7 من ز چشم آرم شراب از دل کباب گر تو باشی یک شبی مهمان من

8 راز عشقش چون بگویم مدّعی هرچه می گوئی بگو در شان من

عکس نوشته
کامنت
comment