دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر دو از جامی غزل 827

جامی

جامی

جامی

دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر دو

1 دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر دو شدند آفت عقل و بلای جان هر دو

2 میان ما و تو جز جان و تن حجاب نبود بیا که هجر تو برداشت از میان هر دو

3 چنان دو دیده غیورند بر رخت که کنند نظر به روی تو از یکدگر نهان هر دو

4 قران قوس قزح با هلال بس عجب است خدای را بنما طاق ابروان هر دو

5 شکار پیشه دو ترکند خفته چشمانت نهاده بر سر بالین خود کمان هر دو

6 ازان میان و دهان قاصرند وهم و خرد اگر چه خرده شناسند و رازدان هر دو

7 ز کار دنیی و عقبی مپرس جامی را که کرد در سر کار تو این و آن هر دو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر