-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود خوش سلسله ای بود، که در گردن ما بود
2 هر حال که در حسن مودت دل ما داشت باروی تو، بی شایبه روی و ریا بود
3 از دولت وصلت فلک اندر همه حالی با عاشق مسکین تو در «طال بقا» بود
4 در آتش هجران دل من سوخت و لیکن چون قدر وصال تو ندانست سزا بود
5 این بلبل جان پیش تر از واقعه هجر از شوق گل روی تو با برگ و نوا بود
6 جنت طلبد زاهد و ما کوی تو هیهات بنگر که تفاوت ز کجا تا بکجا بود
7 بشکفت گل روی تو از گفته قاسم چون در نفسش خاصیت باد صبا بود