- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نهال قد تو آمد عصای پیری ما به راستان که مکش سر ز دستگیری ما
2 تو را که دیده ز جاه و جمال خویش پر است چه التفات به مسکینی و فقیری ما
3 تو آفتاب بلندی و ما چو ذره حقیر بود بلندی قدر تو از حقیری ما
4 ز مهر روی تو گشتیم شاه کشور عشق کجا به عقل رسد منصب وزیری ما
5 اسیر بند فراقیم مهربانی کو که با تو شرح کند محنت اسیری ما
6 ندیده ایم جز این سرخرویی از دیده که یافت رنگ بقم چهره زریری ما
7 جریده رو که گزیر است جامی از همه چیز همین ز دولت عشق است ناگزیری ما