به قامت تو که تشویش از حکیم نزاری قهستانی غزل 170

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

به قامت تو که تشویش سرو بستان است

1 به قامت تو که تشویش سرو بستان است به طلعت تو که تشویر ماه تابان است

2 به ابروی تو که جفت است و در جهان طاق است به گیسوی تو که دلگیر تر ز قطران است

3 به سینه ی تو که از رشک اش آب گردد سیم به غمزه تو که در سینه، جفت پیکان است

4 به عارض تو که از غایت لطافت او عرق نشسته ز خجلت بر آب حیوان است

5 به ساعد تو که سر پنجة نگارینش خضاب کرده به خون بسی مسلمان است

6 بدان دو نرگس جادو که در ممالک حسن هزار فتنه و آشوب از آن دو فتّان است

7 به حلقه حلقة زلف از فراز خورشیدت که طرّه هاش چو دور قمر پریشان است

8 به روشنایی خورشید عالم آرایت که همچو ذرّه در او چشم عقل حیران است

9 به رایحات عرق چین نازکت که درو خواص پیرهن و چشم پیر کنعان است

10 که بی تو شخص نزاری چنان نزار شده است که ره فراسر کارش نمیتوان دانست

عکس نوشته
کامنت
comment