ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی از جامی غزل 488

ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی

1 ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی ضربت تیغت پیاپی زندگی بر زندگی

2 چون ز بخت خود طمع دارم دوام وصل تو می نگردد جاودان کس را میسر زندگی

3 با حضور تو چه نسبت صحبت اغیار را هرکسی داند که هست از مرگ خوشتر زندگی

4 چون تو بستی پرده بر رخ گو اجل بگشای دست نیست حظی عاشقان را بعد ازین در زندگی

5 کشته تو تا خورد یک بار دیگر زخم تو از خدا خواهد که یابد بار دیگر زندگی

6 روز هجران تو میرد زار عاشق همچو شمع چون رسد شام وصالت گیرد از سر زندگی

7 نام جامی در جهان ماند از تخلصهای خوش دارد آری از سخن نام سخنور زندگی

عکس نوشته
کامنت
comment