- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم تو بر دل و بر جان امیر و محتشمست بنام گفتمش: این غم ولی نه غم، نعمست
2 زد رد درد تو مستیم و فاش میگوییم که: پیش جرعه رندان چه جای جمست؟
3 رقم برندی ما زد قلم بروز ازل چه جای زهد و ورع؟ چون رقم از آن قلمست
4 بنقد فرصت امروز را مده از دست که حال و قصه فردا هنوز در عدمست
5 دو روزه مهلت ایام را غنیمت دان بیاد دوست بسر بر، که وقت مغتنمست
6 دگر ز حادث و محدث بوصف عشق مگوی که عشق لمعه خورشید مشرق قدمست
7 چو یک نفس نزند کز تو خون نمیگرید بیا، بپرس ز قاسم، دمی، که در چه دمست؟