1 ای غم! تو فراق من گزینی گویی وی هجر! تو مهره باز چینی گویی
2 ای روز شب وصال بینی گویی وی شب تو به روز من نشینی گویی
1 بیا که باغ نکوتر ز روی دلخواهست بهار خیمه برون زن چه جای خرگاهست
2 کنون که در چمن آگاه گشت لاله ز خواب غرامتست بر آنکو ز عالم آگاهست
1 گلی کو کزو زخم خاری نیاید؟ میی کو کزان می خماری نیاید؟
2 ز پشت جهان هر نفس عاشقان را غم آید ولی غمگساری نیاید
1 که کرد کار کرم مرد وار در عالم؟ که کرد اساس ممالک ممهد و محکم؟
2 عماد عالم عادل سوار ساعد ملک اساس طارم اسلام و سرور عالم