- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شور سودای تو در کودکی، استادم بود کوه و صحرا همه جا عرصهٔ فریادم بود
2 سختی هجر، نزد شیشهٔ ناموس به سنگ قاف تا قاف جهان بزم پریزادم بود
3 رم آهوی ختن پیش دلم زانو زد سینه تا جلوه گه شوخی صیّادم بود
4 ترک یادآوریش دفتر نسیانم داد آه اگر عهد فراموشی او یادم بود
5 نعل وارون من از حلقهٔ گیسوی کسی ست که سری با شکن طرّهٔ شمشادم بود
6 پیر شوریده سر صومعهٔ قدس منم یاد آن سلسله مو، حلقهٔ اورادم بود
7 چشم بیدادگری، جرعه به خونم می زد مژه در قبضهٔ او، خنجر فولادم بود
8 چارهٔ عقدهٔ خاطر نتوانستی کرد چون جرس در کف اگر پنجهٔ فولادم بود
9 شب که این تازه غزل نقش، حزین ، می بستم قلمی سوخته از خامهٔ بهزادم بود