شور سودای تو در کودکی، از حزین لاهیجی غزل 482

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شور سودای تو در کودکی، استادم بود

1 شور سودای تو در کودکی، استادم بود کوه و صحرا همه جا عرصهٔ فریادم بود

2 سختی هجر، نزد شیشهٔ ناموس به سنگ قاف تا قاف جهان بزم پریزادم بود

3 رم آهوی ختن پیش دلم زانو زد سینه تا جلوه گه شوخی صیّادم بود

4 ترک یادآوریش دفتر نسیانم داد آه اگر عهد فراموشی او یادم بود

5 نعل وارون من از حلقهٔ گیسوی کسی ست که سری با شکن طرّهٔ شمشادم بود

6 پیر شوریده سر صومعهٔ قدس منم یاد آن سلسله مو، حلقهٔ اورادم بود

7 چشم بیدادگری، جرعه به خونم می زد مژه در قبضهٔ او، خنجر فولادم بود

8 چارهٔ عقدهٔ خاطر نتوانستی کرد چون جرس در کف اگر پنجهٔ فولادم بود

9 شب که این تازه غزل نقش، حزین ، می بستم قلمی سوخته از خامهٔ بهزادم بود

عکس نوشته
کامنت
comment