1 ای ماه ز سودای تو در آتش تیز چون سوخته گشتم آبرویم بمریز
2 چون چرخ ستیزهروی با من مستیز من در تو گریختم تو از من مگریز
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دست در وصل یار مینرسد جز غمم زان نگار مینرسد
2 عشق را گرچه آستانه بسیست هیچ در انتظار مینرسد
1 حبذا بخت مساعد که سوی حضرت شاه مردمی کرد و رهم داد پس از چندین گاه
2 بعد ما کز سر حسرت همه روز افکندی سخن رفتن و نارفتن من در افواه
1 معشوقه به رنگ روزگارست با گردش روزگار یارست
2 برگشت چو روزگار و آن نیز نوعی ز جفای روزگارست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **