-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غمزه ی تیز ترا سینه ی من شد هدف خون دلم گو بریز اینت مرا صد شرف
2 در صف تو عاشقان جامه به خون شسته اند تا که شود در میان یا که رود پیش صف
3 دل به کمند تو باز بسته از آن شد که هست سایه ی موی ترا نور خدا در کنف
4 غرقه ی بحر عمیق از پی دُردانه ایم یا برود سر ز دست یا گهر آید به کف
5 عمر که بی یاد دوست می گذرد عمر نیست تا نکنی عمر من عمر گرامی تلف
6 جان ودل عارفان صید کمند تواند کی بود آخر ترا میل به صید عجف
7 فتنه نشان می دهند رو به طلب شحنه ای فتنه نشان تو بس شحنه ی دشت نجف
8 ابن حسام این سخن وسع بیان تو نیست اَلهَمَنی مُلهَمٌ عَرَّفَنی مَن عَرف
9 لؤلؤ نظم خوشاب زاده ی طبع من است دُرّ گرانمایه را پاک بباید صدف