- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر از چتر مرصع سایه ات می گستردند یا تماشا را ملایک بافته پر در پرند
2 پرسش حال اسیران می کنی گاهی ز دور با رقیبانت همی بینند و خونی می خورند
3 افکنی سرهای مشتاقان به ره تا دیگران چون نهند اندر رهت پا، اول از سر بگذرند
4 بو که تو یک بارشان بی پیرهن گیری به بر عاشقان زین آرزو هر دم گریبان می درند
5 گفتیم بشمر غنیمتهای اهل عشق را عاشقان جزدولت وصلت غنیمت نشمرند
6 با غم دل من خوشم با گلشن و با غم چه کار عشقبازان دیگرند و عیش سازان دیگرند
7 جان فدای قاصدان بادا که گه گه پیش یار نام جامی می برند و نامه ای می آورند