1 نی مهر تو در هیچ نگین می گنجد نی مهر تو در جان حزین میگنجد
2 جولانت خواهم اگر چه ، ای مرد حکیم در قالب گفتار همین می گنجد
1 ای شکسته تیره شب بر روی ، روشن مشتری تیره شب بر روی روشن مشتری در ششتری
2 از شکر بر نقره داری دانۀ یاقوت سرخ وز شبه بر عاج داری حلقۀ انگشتری
1 چون بد عهدی گشت از تو این عهد درست در سستی دست از تو چرا دارم سست ؟
2 گر دست نشستمی ز تو روز نخست امروز بخون روی خود باید شست
1 آمد رمضان بخیر مقدم دیشب بسلام خان اعظم
2 جمشید زمان سکندر وقت مقصود وجود نسل آدم