بی غمت شاد مباد این دل غم پرور ما از کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی

بی غمت شاد مباد این دل غم پرور ما

1 بی غمت شاد مباد این دل غم پرور ما غمخور ای دل که بجز غم نبود در خور ما

2 دردمندیم و خبر می دهد از سوز درون دهن خشک و لب تشنه و چشم تر ما

3 مفلسانیم که در دولت سودای غمت حاصل هر دو جهان هیچ نیرزد بر ما

4 گر تو در مجمره غم دل ما سوزانی همچنان بوی تو یابند ز خاکستر ما

5 میکنم شاهی از آن روز که گفتی به رقیب کاین گدا کیست که هرگز نرود از در ما

6 دل ما گم شد و جز باد نیابیم کسی که شود رنجه و آرد خبر دلبر ما

7 قیمت صحبت ما دان که همین دم باشد که برد هجر تو از کوی تو دردسر ما

8 عذر صاحب نظرانش شود آندم روشن که به بیند مه روی تو ملاتگر ما

9 صفت روی تو تا در قلم آورد کمال گل برد نسخه حسن از ورق دفتر ما

عکس نوشته