غمت از دل به رخم اشک جگرگون آرد از جامی غزل 92

غمت از دل به رخم اشک جگرگون آرد

1 غمت از دل به رخم اشک جگرگون آرد بین که هر دم فلک از پرده چه بیرون آرد

2 من که از خود شده ام گم ز غمت در عجبم که به سر وقت من گمشده پی چون آورد

3 اشک خون ریز شب ای دل چو به غم بس نایی شه چو عاجز شود از خصم شبیخون آرد

4 رنگ خوارزم شود موج زنان دریایی سیل اشک من اگر روی به جیحون آرد

5 روزی ناقه محمل کش لیلی بادا هر گیا کابر بهار از گل مجنون آرد

6 به بهای سر یک موی ز زلفت نرسد طالب وصل تو گر گنج فریدون آرد

7 چون پری می رمی از مردم و جامی حیران که به غمخانه خویشت به چه افسون آرد

عکس نوشته
کامنت
comment