1 ای راه وصال تو درازی کوتاه جز بندگی تو هر چه کردیم، گناه
2 اومید نداند بسر کوی تو راه و اندیشه نیارد که کند در تو نگاه
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دلبرم هم ز بامداد برفت کرد ما را غمین و شاد برفت
2 آن همه عهدها که دوش بکرد با مدادش همه زیاد برفت
1 رنگ رویت بر ارغوان خندد لعل تو بر می جوان خندد
2 خنده خونین زند انار زرشک هر کجا آن دو نار دان خندد
1 رخت تاثیر آهی بر نتابد غمت هر دستگاهی بر نتابد
2 چنان نازک رخی داری که از دور بصد حیلت نگاهی برنتابد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به