دردمندان تو از وصل از جهان ملک خاتون غزل 606

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دردمندان تو از وصل تو درمان طلبند

1 دردمندان تو از وصل تو درمان طلبند یک نظر دیدن روی تو چو ایمان طلبند

2 همچو پروانه ی سرگشته دلِ خلق جهان بر فروغ رخ تو راه شبستان طلبند

3 بلبلان را همه فریاد و فغان دانی چیست عاشقانند و به بستان گل بستان طلبند

4 در فراق رخ تو ناله برآورد هزار وین زمان باج خود از باده پرستان طلبند

5 غمزه شوخ و لب لعل تو با همدیگر زاری و سوز سحرگاه ز دستان طلبند

6 به شب دولت وصل تو ندارم دستی تیغ هجران تو را رستم دستان طلبند

7 چشم تو خون جهان ریخت ازو نیست عجب راستی و خرد و عقل ز مستان طلبند

عکس نوشته
کامنت
comment