1 دردت ز دلم بدر نمی داند شد وین سوز تو از جگر نمی داند شد
2 نزد تو به سر دوان بیایم چکنم چون بی تو مرا به سر نمی داند شد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای یافته از چهره تو حسن کمالی داده است جمالیت خدا و چه جمالی
2 از دیده من عشق تو انگیخته نیلی وز قامت من هجر تو پرداخته فالی
1 همایون رایت اعلی همی رأی سفر دارد ز یکسو هم عنان فتح و ز دیگر سو ظفر دارد
2 مبارک تخت او اوج فلک را در کنار آورد خجسته باز چتر او جهان را زیر پر دارد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **