- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نظم تو چو رای بگذشته از اثیر در نظم هست لفظ تو چون لؤلؤ نثیر
2 ماننده ستاره ست اندر شب سیاه معنی روشن تو در آن خط همچو قیر
3 در بزم و رزم چون تو که باشد شجاع و راد در نظم و نثر کیست چو تو شاعر و دبیر
4 گویا شود ز خواندن شعرت زبان گنگ روشن شود ز دیدن آن دیده ضریر
5 هنگام فضل طبع تو بحری بود دمان هنگام جود دست تو ابری بود مطیر
6 تا در جهان جوانی و پیری بود مدام جفت و قرینت بخت جوان باد و رای پیر