1 نام تو که خامشی نمی شاید ازو بر سینه در فتوح بگشاید ازو
2 تکرار همی کنم به آواز بلند تا همچو زبان گوش بیاساید ازو
1 شه چو گشتی بعد چوگان باختن چون کمان مایل به تیر انداختن
2 از کمانداران خاص اندر زمان خواستی ناکرده زه چاچی کمان
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین