1 ای دهانت را موکل خضر خط بر سلسبیل رشحهای بر دوزخ آسایان هجران کن سبیل
2 گر به جای آتش نمرود بودی یک شرار ز آتش هجران خلل میکرد در کار خلیل
3 آب رود نیل را از دست ناید رفع آن عشق یوسف بر زلیخا چون کشید انگشت نیل
4 کام بخشی عالمی را لیک غیر از عاشقان حاتم وقتی ولی نسبت به خیل خود بخیل
5 ای به قتل عاشقان خوشوقت چونوقتست آن کافتد اندر دشت محشر چشم قاتل بر قتیل
6 محتشم پرواز مرغ قدرت او گرد او نیست ممکن گر برو بندند بال جبرئیل
دیدگاهها **