حال تو روشن است از رهی معیری غزل - جلد چرم 18

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

حال تو روشن است دلا از ملال تو

1 حال تو روشن است دلا از ملال تو فریاد از دلی که نسوزد به حال تو

2 ای نوش‌لب که بوسه به ما کرده‌ای حرام گر خون ما چو باده بنوشی حلال تو

3 یاران چو گل به سایه سرو آرمیده‌اند ما و هوای قامت با اعتدال تو

4 در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست باز آ که چون خیال شدم از خیال تو

5 در کار خود زمانه ز ما ناتوان‌تر است با ناتوان‌تر از تو چه باشد جدال تو؟

6 خار زبان‌دراز به گل طعنه می‌زند در چشم سفله عیب تو باشد کمال تو

7 ناساز گشت نغمه جان‌پرورت رهی باید که دست عشق دهد گوشمال تو

عکس نوشته
کامنت
comment