عاشق تو شهید تیغ بلاست از جامی غزل 119

عاشق تو شهید تیغ بلاست

1 عاشق تو شهید تیغ بلاست سرکوی تو روضة الشهداست

2 جان پاکان نثار مقدم توست در رهت جان پاک خاک بهاست

3 هست از نیست گفت و گوی محال آن دهان هست لیک نیست نماست

4 به میانت که سر غیب آمد نیست دانا کسی خدا داناست

5 بی تو عشاق را وجودی نیست ذره بی آفتاب ناپیداست

6 عاشق تو به کس نگیرد انس در میان هزار کس تنهاست

7 نظم جامی ز شوق سرو قدت وحی نازل ز عالم بالاست

عکس نوشته
کامنت
comment