بی‌عشق توام به سر نخواهد از انوری ابیوردی غزل 103

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

بی‌عشق توام به سر نخواهد شد

1 بی‌عشق توام به سر نخواهد شد با خوی تو خوی در نخواهد شد

2 آوخ که به جز خبر نماند از من وز حال منت خبر نخواهد شد

3 گفتم که به صبر به شود کارم خود می‌نشود مگر نخواهد شد

4 گیرم که ز بد بتر شود گو شو دانم ز بتر بتر نخواهد شد

5 ور عمر به کام من نشد کاری دیرم نشدست اگر نخواهد شد

6 با عشق درآمدم به دلتنگی کاخر دل او دگر نخواهد شد

7 هجرانت به طعنه گفت جان می‌کن وز دور همی نگر نخواهد شد

8 جز وصل توام نمی‌شود در سر زین کار چنین به سر نخواهد شد

9 خون شد دلم از غمت چه می‌گویم خون شد دل و بس جگر نخواهد شد

10 تا کی سپری بر انوری آخر در خاک لگد سپر نخواهد شد

عکس نوشته
کامنت
comment