1 عشق تو سواد دیده را جیحون کرد رشک تو دل از سینهٔ ما بیرون کرد
2 در وصل کنیم یاد ایام فراق اندیشهٔ حرمان، دل ما را خون کرد
1 ای نفس کجا بود تو را مولد و منشا؟ بر تودهٔ غبرا چه کنی منزل و مأوا
2 در مهبط ادنیٰ به خساست چه نشینی؟ ای گشته فراموش تو را، مصعد اعلی
1 نگارین جلوهٔ من، تا به کی هر جا نهی پا را؟ چه خواهد شد اگر بر چشم خون پالا نهی پا را؟
2 رکاب از مقدمت جایی که گردیده ست نورانی چرا بر چشم مشتاقان، به استغنا نهی پا را؟
1 همسر بوالهوس مدان، عاشق پاکباز را ز هر چش جفا مکن، مشرب امتیاز را
2 سینه حریف چون شود، آن مژهٔ دراز را دشنه شکسته در جگر، چنگل شاهباز را