عشق تو سراسر همه سوز و همه از کمال خجندی غزل 198

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

عشق تو سراسر همه سوز و همه دردست

1 عشق تو سراسر همه سوز و همه دردست رین شیوه به اندازه مردی است که مردست

2 آنکس که درین صرف نکردست همه عمر بیچاره ندانم که همه عمر چه کردست

3 زاهد چه عجب گر کند از عشق تو پرهیز کس لذت این باده چه داند که نخوردست

4 عاشق که نه گرمست چو شمع از سر سوزی گر آتش محض است به جان تو که سردست

5 اشکی که بود سرخ چو رخسار تو داریم ما را ز تو نشریف نه تنها رخ زردست

6 بی شب که بر آن در من خاکی ز ضعیفی بنشستم و پنداشت رقیب نو که گردست

7 گر هست کمال از دو جهان فرد عجب نیست این نیز کمالی است که آزاده و فردست

عکس نوشته
کامنت
comment