عشق تو بانگ زد به زمین و از حزین لاهیجی غزل 854

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه

1 عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه جستیم از این خروش ز خوب گران همه

2 از قول کن به ساغر دل باده ریختی ای عالم از شراب لبت کامران همه

3 آیینه دار مهر تو، هر جا که ذره ایست ای پرتو رخ تو به عالم عیان همه

4 در پیش سرو ناز تو، نازک نهالها بستند دامن از دل و جان بر میان همه

5 در آرزوی جلوهٔ سرو بلند تو پر می زند تَذَرو دل قدسیان همه

6 کثرت حجاب دیدهٔ عارف نمی شود دارند بوی یوسف ما کاروان همه

7 بشنو چه خوش سرود حزین ، اوحدی ما ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر