1 سرورا از می سخاوت تو عالمی شاد و خرم و مستند
2 هرکه هستند در نشیمن خاک همه بر بوی جود تو هستند
3 بنده با شاهدی و مطربکی این زمان از سه قلتبان جستند
4 به امیدی تمام بعد الله هر سه همت در آن کرم بستند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
2 بر سیم ساده بیخته از مشک سودهگرد بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
1 کارم ز غمت به جان رسیدست فریاد بر آسمان رسیدست
2 نتوان گلهٔ تو کرد اگرچه از دل به سر زبان رسیدست
1 تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
2 سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به