1 شبهای دراز تو به آرام و به ناز خوش خفته و خواب با تو گشته دمساز
2 مسکین من بیدل چه به شبهای دراز چون چشم فلک نیایدم چشم فراز
1 بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
2 زمین چو آینه صورت نمای گشت مگر ز گل نماند میان هوا و آب حجاب
1 روزگار عصیر انگور است خم ازو مست و چنک مخمور است
2 خیز تا سوی باغ بشتابیم کز می و میوه اندر او سور است