- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لبت را هر که چون شگر مزیده است یقین میدان که عمرش پر مزید است
2 نه بیند تلخی جان کندن آن کس که لعل جانفزایت را گزید است
3 نرنجم از تو گر تابی ز من روی که از خورشید دایم این سزید است
4 نخواهم دید من روی صبا را ازین غیرت که در کویت وزید است
5 وصالت را در عالم نیست آمد هنوز اندر مقام من یزید است
6 به بوی حلقه زنجیر مشکین دل دیوانه در زلفت خزید است
7 کمال خسته را ای دوست دریاب که از جان در غم عشقت مزید است