-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لبت قوت جان از شکرخنده ساخت به یک خنده صد کشته را زنده ساخت
2 دل پاره پاره مرا جمع بود در آن زلف بادش پراکنده ساخت
3 چه روی خلاصی بود بنده را که عشق تو صد شاه را بنده ساخت
4 ز یک تار مویت که تا پا رسید پی ما توان عمر پاینده ساخت
5 برازنده نبود قبای بقا جز آن زنده دل را که با ژنده ساخت
6 نبودم به یک بوسه شرمنده ات به خوابم لبت دوش شرمنده ساخت
7 لبت دید جامی که بخشید جان بلی مست را باده بخشنده ساخت