-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط تو در دامن گل سنبل سیراب ریخت بر بیاض صفحه خورشید مشک ناب ریخت
2 یک ورق ز اوصاف حسنت خواند بلبل در چمن دفتر گل را صبا بر هم زد و در آب ریخت
3 خالهایت در خم ابرو چو شبگون دانه هاست کز کف زهاد صاحب سبحه در محراب ریخت
4 اشک ها کز چشم خونبارم به دامانت چکید قطره های خون بود کز کشته بر قصاب ریخت
5 پسته و بادام سوی لب مبر کان چشم مست نقل بزم امشب ز دلهای اولوالالباب ریخت
6 خفته بودم بر خس و خار درت ز اوراق گل باد صبحم خارها در بستر سنجاب ریخت
7 بود پر جام دل جامی ز جلاب طرب عشق تو بر جام او زد سنگ و آن جلاب ریخت