-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خط تو را دایرهٔ حسن مسلم وی نور رخت برده دل از نیر اعظم
2 هم خیره ز انوار رخت موسی عمران هم زنده به انفاس خوشت عیسی مریم
3 هم منظر زیبای تو مهری است منور هم پیکر مطبوع تو روحی است مجسم
4 هم فتنهٔ مردم شدی از نرگس پر فن هم عقده به دلها زدی از سنبل پر خم
5 هم کاستهٔ درد تو فارغ نه مداوا هم سوختهٔ داغ تو آسوده ز مرهم
6 افراختی از قامت خود رایت خوبی آویختی از طرهٔ خود ... پرچم
7 بی رایحهٔ سنبل مشکین تو هرگز خوش بو نشود مجمع ارواح مکرم
8 هر کس که ز کیفیت چشم تو خبر شد از خود خبرش نیست نه از کیف و نه از کم
9 تو قبلهٔ عشاق رخت کعبهٔ مقصود وان خال و زنخدان حجرالاسود و زمزم
10 گر طاق دو ابروی تو منظور نبودی مسجود ملایک نشدی قالب آدم
11 زان کرده دلش را به تو تسلیم فروغی زیرا که به خوبی تویی امروز مسلم