خطت از لعل آتشگون برآمد از جامی غزل 104

خطت از لعل آتشگون برآمد

1 خطت از لعل آتشگون برآمد ندانم سبزه ز آتش چون برآمد

2 خضر زد غوطه در عهد سکندر در آب زندگی و اکنون برآمد

3 به خونریزی کشیدی از میان تیغ میان عشقبازان خون برآمد

4 ترازو با رخت سنجید مه را رخت در حسن ازو افزون برآمد

5 چو لاله داغ لیلی داشت بر دل گلی کز تربت مجنون برآمد

6 دل مردم به آب چشم من رفت چو نام دجله و جیحون برآمد

7 به وصف قد تو گفتار جامی به میزان خرد موزون برآمد

عکس نوشته
کامنت
comment